ناگهانی

تمام تو سهم منه،به کم قانعم نکن...

ناگهانی

تمام تو سهم منه،به کم قانعم نکن...

ع ش ق

سلام

اونقدر ۲۱ -۲۱ -۲۱ شد که اونم از دستم رفت دیگه ۲۱ نیست!!!

برای نوشتن باید چی داشت؟؟

قبلنا هی می نوشتم البته نه اینجا ولی خب زود به زود می نوشتم الان ولی ...

امروز یه کتاب رو دیدم که گوشه اتاق افتاده نمی دونم مال کی بود احتمالا یکی از بچه های خوابگاه آورده بود. به هر حال کتابه خیلی جالبی بود. داستانهای کوتاه. از اون داستانا که مو رو به تن آدم سیخ می کنه. نه از وحشت از عجیب و احساسی بودنشون.

چند تاشونو خوندم. در مورد عشق بود.

قصه زنی بود که عاشق یه پرنده ی در حال پرواز میشه. با پرنده همراه میشه و همراه اون پرواز میکنه. کم کم می خواد که پرنده فقط و فقط مال خودش باشه و احساس حسادت تو وجودش رخنه می کنه. 

پرنده که عاشق زن بوده با پیشنهاد قفس موافقت می کنه و میره تو قفس!!!

کم کم بی بال و پر میشه رنگ طلایی بالهاش کدر میشه و زن دیگه فقط جاش رو تمیز می کرده و بهش آب و دون میداده! هیچ توجه و محبتی نبود و پرنده از یاد رفت تا یه روز که دیگه پرنده نبود! زن اندوهگین شد از مرگ پرنده اش و آولین روز رو که عاشق پرنده بود رو به یاد می آورد. روزای تو قفس رو یادش نبود. مرگ به سراغ زن هم میاد و وقتی زن می پرسه چرل سراغ من اومدی میگه : تو خودت منو دعوت کردی! وقتی پرنده رو تو قفس کردی و حالا هم دلت برای پرواز با پرنده تنگ شده! اگه اون روز اجازه میدادی که آزاد بمونه الان تو هم کنار اون داشتی اوج می گرفتی!



عادت ماست که عشق رو زندانی کنیم از ترس از دست دادن و حسادت غافل از اینکه زمانی عشق زیباست که در اوج و در حال پروازه اونجاست که اگه عشق باشه ارزش داره. اگه متعلق به ما باشه زیباست...

نظرات 6 + ارسال نظر
تبادل لینک و افزایش آمار توسط آسمان دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:45 ب.ظ http://asemanchat.dxd.ir

سلام دوست عزیز وبلاگ زیبایی داری ، تبریک میگم بهت
اگه دوست داری امار بازدید وبلاگت بیشتر از این بشه
میتونی چت روم اسمان به صورت رایگان داخل وبلاگت داشته باشی
آموزش (مراحل را با دقت انجام دهید)
1-کدی که در زیر میبینید را کپی نموده

<center><EMBED src= "http://host71120.123flashchat.com/asemanchat/123flashchat.swf?init_host=host71120.123flashchat.com&init_port=21127&init_port_h=443&init_group=asemanchat" allowScriptAccess="always" HEIGHT="500" WIDTH="899"><a>

2 - در قسمت ویرایش قالب رفته
3- با موس صفحه را بیارید پایین(یعنی بیایید آخرای کد قالبتون)
4- بین تگ
</div></div>
و
</body>
قرار دهید یا بالای تگ
</body>
قرار دهید
مثلا

</div></div>

کد آسمان چت جهت افزایش آمار

</body>
</html>
یا

کد آسمان چت جهت افزایش آمار

</body>
</html>

به همین ترتیب افزایش آمار انجام میشود
هیچ بهم خوردگی و خرابی هم در وبتان ایجاد نمیشود
نمونه ی کد در پایین وب www.asemanchat.dxd.ir ببینید هیچ تغیری نکرده فقط
وب را زیبا تر کرده است

توجه : در وبلاگ های blogfa و blogsky تگ </div></div> وجود دارد و یا 1 دونه ای مانند </div> وجود داشته باشد

---------------------------------------------------
جهت تبادل لینک و بنر در وب آسمونی ها

www.asemanchat.dxd.ir فقط در این وب تبادلات پذیرفته میشود

www.asemon.ir انجمن
www.asemanchat.com چتروم


>>>> با تشکر (Oomid Fix) <<<<

امین سه‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:36 ق.ظ

سلام ..

این انتقادت رو کاملا می پذیرم که زیبایی هر هیچ در اوج بودنش هست .. نه اینکه صرفا در دسترس باشه !

خوشحالم که اومدی و نوشتی ..
مشتاق دیدار ..
یا حق

وروره گیش دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:50 ب.ظ http://ververehgis.wordpress.com

وحشت از عشق که نه،

ترس ما فاصله هاست
وحشت از قصه که نه،

ترس ما خاتمه هاست

ترس بیهوده نداریم
صحبت از خاطره هاست

صحبت از کشتن نا خواسته عاطفه هاست
کوله باری است پر از هیچ
که بر شانه ماست

گله از دست کسی نیست
مقصر دل دیوونه ماست.

یکی شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:44 ب.ظ

من میخوام برگردم به کودکی
قول میدم از خونه پامو بیرون نذارم
سایمو دنبال نکنم
برای گذشتن از ناممکن کیو باید ببینم؟
رویا رو
رویا رو کجا باید زیارت بکنم؟
در عالم خواب
خواب به چشمام نمیاد
بشمار تا سی بشمار... یک و دو و سه و چار...
یا حق

حسین پناهی!!!!!!
اشکو تو چشام جمع کردی
چه روزهایی بود...

یکی سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:31 ق.ظ

امروز دلم خیلی گرفته
از همه چی
از عشق،از ادما،از احساسم و ...
از عشق به خاطر اینکه بعضی وقتا طوری ادمو اسیر خودش میکنه که دیگه به هیچ چیز دیگه فکر نمیکنی و اخرش هم به سرانجامی نمیرسه
از ادما واسه اینکه گاهی اوقات اونقدر سنگدل میشن که هیچ چیزو هیچ کس براشون مهم نیست حتی اگه این بی توجهیشون به قیمت از درون شکستن یه نفر باشه
از احساسم که جایی که از اول نباید جریحه دار میشد کم اورد و وا داد ولی جایی که باید پاسخ میداد بنا به هر دلیلی چشمشو رو اون واقعیتها بست تا هم خودش پشیمون بشه و هم کسای دیگه رو دچار ناراحتی کنه
ولی از قدیم گفتن چون میگذرد غمی نیست
هر روز اینجا سر میزنیم ولی بازم همون مطلب قدیمیه ولی همچنان منتظر نوشته هایت قشنگ و دلنشینت هستیم
یا حق

تینا چهارشنبه 4 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:01 ب.ظ http://rozbarg.blogfa.com

من یه پرنده دارم ولی تو قفس نمیخوامش حسی که دارم حس عاشقیه اما یه درد بزرگ کنارشه گلایه نمیکنم چون اعتقاد دارم عشق بی درد عشق نیست خودخواهیه محض هست
مرسی واسه مطالب خوبت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد