ناگهانی

تمام تو سهم منه،به کم قانعم نکن...

ناگهانی

تمام تو سهم منه،به کم قانعم نکن...

شب نما

یک...

دو...

سه...

چهار...

.

.

.

پونزده...

شونزده...

هیفده...

اِ ااِ تموم شد

ببین اگه دوباره شروع شد ادامه اینو میشماریم یا از اول شروع کنیم

بذار فکر کنم.......... همینو ادامه میدیم

شروع شد؛شروع شد

هیجده.. نوزده.. بیست..

.

.

.

این منم و خواهرم که داریم شب نما های وسط خط کشی جاده رو میشماریم!!!!

بچه که بودیم وقتی با بابام می رفتیم بیرون عشقمون شموردن اونا بود

هی........... یادش بخیر

رویاهایم

می گریم!!!!!

به خاطر وریاهایم.

گم کرده ام آنها را....